پیشنهاد صالحی برای مذاکرات مستقیم ایران و امریکا، تحلیل یا پیش خبر؟
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۴۲۹۳
عصرایران ؛ رضا غبیشاوی - علی اکبر صالحی ( وزیر خارجه اسبق) به تازگی پیشنهاد مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا را مطرح کرده است.
او در گفتگو با سایت خبری انتخاب گفته است:" ما در چالش با آمریکا همواره روی موضوعات خاص گفتگو کرده ایم، مثلا درمورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به طور کلی موضوع هسته ای اما هیچ وقت یک مذاکرۀ گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته ایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیشنهاد صالحی برای مذاکرات مستقیم ایران و امریکا، بیش از همه یادآور پیشنهاد عطاءالله مهاجرانی در سال 69 برای مذاکرات ایران و امریکاست. اولین کسی که بعد از پایان جنگ 8 ساله، به طور علنی پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد. پیشنهادی که به شدت با حمله و واکنش منفی محافظه کاران (اصولگرایان فعلی) روبه رو شد. مهاجرانی در آن دوره، معاون حقوقی پارلمانی رئیس جمهوری (اکبر هاشمی رفسنجانی) بود گرچه هم اکنون در میان افکار عمومی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی شهرت دارد. او الان در لندن زندگی می کند.
مهاجرانی در ۶ اردیبهشت 1369 در یادداشتی با تیتر "مذاکره مستقیم" در روزنامه اطلاعات پیشنهاد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا را مطرح کرد. این پیشنهاد با مخالفت جدی و علنی رهبری روبه رو شد گرچه بعد از آن آیت الله خامنه ای به صورت مکتوب از مهاجرانی دلجویی و حتی عذرخواهی کرد. رهبری در 12 اردیبهشت 69 خطاب به مهاجرانی نوشتند: " شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیهی شما در مقاله «مذاکرهی مستقیم» عمل نخواهیم کرد".
پیشنهاد مهاجرانی درسال 69 به نوعی تابوشکنی به شمار می رفت و باعث شد به شدت مورد انتقاد قرار بگیرد حتی وقتی در دولت سیدمحمد خاتمی، وزیر فرهنگ شد یکی از اتهامات و حملات همیشگی علیه او همین پیشنهاد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا بود. مهاجرانی در نهایت با وجود اینکه از استیضاح به زیرکی جست اما مجبور به استعفا و ترک وزارت شد اما دوره ای پربار و خوش خاطره از خود به جای گذاشت. مقایسه واکنش ها به دو پیشنهاد مشابه در فاصله ۳۳ ساله نشانه تغییر فضا و شرایط است.
صالحی به چند دلیل در جایگاهی است که باید به پیشنهاد او با اهمیت بیشتری نگریسته شود.
نخست اینکه علی اکبر صالحی جزء اندک مسوولان ارشدی است که با سه دولت مختلف همکاری داشته و جایگاه خود را در میان سه طیف اصلاح طلب، اصولگرا و احمدی نژادی و اعتدالگرایان حفظ کرده است. این سابقه و تجربه او را به لحاظ تجربه و فراجناحی بودن در موقعیت برتر قرار می دهد تا مصون از واکنش های منفی باشد.
در دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود (از سال 77 تا 82 ) و سپس از سال 82 تا 84 مشاور وزیر خارجه شد. در این دوره مذاکرات ایران با طرف های خارجی (اروپا) به رهبری حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آغاز شد. او نقش محوری در پیوستن کشور به پروتکل الحاقی داشت و از طرف ایران سند عضویت را در وین امضا کرد. صالحی رابطه خوبی با رئیس جمهوری و وزیر خارجه وقت ( کمال خرازی ) داشت و دارد.
علی اکبر صالحی وقتی نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین بود
در دولت محمود احمدی نژاد که 180 درجه با دولت قبلی متفاوت بود در سال 88 ابتدا به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی و سپس بعد از برکناری عجیب منوچهر متکی وزیر خارجه وقت در سفر رسمی به سنگال، به عنوان وزیر خارجه جدید 3 سال در این سمت بود. بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری در سال 92 هم به ریاست سازمان انرژی اتمی برگشت و تا آخر دولت یعنی سال 1400 در این جایگاه باقی ماند اما با آمدن سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری از مشاغل اجرایی کناره گیری کرد.
این استاد فیزیک هسته ای با سابقه دو دوره ریاست دانشگاه شریف و قزوین، ماموریت اتمی در آرژانتین، معاون علمی دبیرکل سازمان همکاری اسلامی و استقرار در جده عربستان سعودی (سال 84 تا 88)، نمایندگی ایران در آژانس انرژی اتمی در وین، ریاست سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه، هم اعتبار و جایگاه علمی دارد هم در حوزه های هسته ای و دیپلماسی و سیاست خارجی، چهره شناخته شده و موجه داخلی و خارجی است.
ثانیا صالحی با برنامه هسته ای و سیاست خارجی ایران در 20 سال اخیر پیونده خورده است. وقتی در اوایل دهه ۸۰ اولین بار فعالیت های هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد مرحله غیرعادی شد و اولین مذاکرات و رایزنی های جدی خارجی میان ایران و اروپا کلید خورد او در وین اتریش، نماینده ایران در آژانس و سپس مشاور وزیر خارجه بود. در هر دو جایگاه، از نزدیک با مذاکرات مرتبط بود. در دولت احمدی نژاد بعد از سال ۸۸ و به هنگام مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 رئیس سازمان انرژی اتمی (به مدت یک سال) و سپس از 89 تا سال 1392 وزیر امور خارجه بود اما از مذاکرات هسته ای کاملا دور بود و نقشی در مذاکرات هسته ای سعید جلیلی نداشت.
با این حال بعد از پیروزی حسن روحانی به ریاست جمهوری در سال 1392 و بازگشت به سمت رئیس سازمان انرژی اتمی و آغاز مذاکرات هسته ای به رهبری جواد ظریف، او با مذاکرات ارتباط نزدیکی یافت تا جایی که قبل از دست یابی برجام، وقتی مسائل فنی به مانع اساسی در برابر توافق تبدیل شد رسما به تیم مذاکرات پیوست و در کنار ظریف و عباس عراقچی ماراتن مذاکرات در هتل کوبورگ وین را تا انتهای موفقیت ادامه داد و در پیروزی کسب توافق نقش پررنگی داشت. او با وزیر انرژی وقت آمریکا (ارنست مونیز) به صورت مستقیم مذاکره کرد و توانست مانع فنی را از میان بردارد.
سوم، سابقه یک بار موفقیت در کسب مجوز مذاکرات مستقیم ایران و امریکا در سال های قبل است. او وقتی وزیر خارجه بود ( سال 89 تا 92) پیغام عمانی ها برای مذاکرات مستقیم با امریکا را به آیت الله خامنه ای منتقل کرد و توانست موافقت و مجوز رهبری را برای مذاکرات کسب کند.
او در مصاحبه ای گفته بود خود شخصا در نامه ای دستنویس و محرمانه به آیت الله خامنه ای ضمن ارائه پیشنهاد عمانی ها برای مذاکرات مستقیم با امریکا، دلایل خود را برای حمایت از این مذاکرات مطرح و در نهایت در گفتگو با رهبری مجوز مشروط را کسب می کند. این موضوع اما با مخالفت احمدی نژاد رئیس جمهوری و سعید جلیلی دبیرشورای عالی امنیت ملی (مسوول وقت مذاکرات) روبه رو می شود.
او در نهایت موافقت سرد آنها را هم کسب می کند و مذاکرات مستقیم با امریکا (توسط وزارت خارجه) در عمان به طور موازی با مذاکرات سعید جلیلی با گروه 1+5 البته با تاخیر زیاد انجام می شود با این تفاوت که مذاکرات با امریکا موفقیت آمیز بود و امریکایی ها با غنی سازی اورانیوم ایران موافقت می کنند اما مذاکرات سعید جلیلی با گروه 1+5 بی نتیجه تا بهار سال 92 ادامه یافت. موفقیت مذاکرات ظریف بین سال های 92 تا 94 و توافق برجام به میزان زیادی مدیون موفقیت مذاکرات مستقیم ایران – امریکا در عمان است.
پیشنهادی برای حل هسته ای و تحریم هابه نظر می رسد این گفته های صالحی بیش از هر چیز، پیشنهادی در برابر ناتوانی دولت رئیسی در احیای برجام، حل بحران هسته ای و رفع تحریم ها با وجود گذشت 2 سال از آغاز به کار این دولت است.
پیشنهادی است که مسئله هسته ای ایران به روش جدیدی حل شود. براساس این ایده، در صورتی که ایران و امریکا بتوانند درباره بازیابی روابط دو جانبه تا سطح عادی (و نه بیشتر)، برقراری دوباره روابط و بازگشایی سفارتخانه به توافق برسند؛ حل و فصل برنامه هسته ای ایران هم آسان تر می شود چرا که ایران و آمریکا بدون نیاز به واسطه ها با یکدیگر گفتگو خواهند کرد. همچنین با کنار گذاشتن جنگ سیاسی - اقتصادی و عادی سازی روابط، احتمال حل مسئله هسته ای ایران بیشتر و بادوام تر خواهد بود. بر این اساس، ایران و امریکا نمی توانند در حالت کلی در ستیز و دشمنی باهم باشند اما در یک موضوع مشخص باهم همکاری مستمر و با داوم داشته باشند و در نهایت ستیز کلی، به توافق و همکاری جزئی ضربه می زند و آن را نابود می کند.
علی اکبر صالحی و وزیر انرژی امریکا به هنگام مذاکرات برجامی
براساس اعتقاد صالحی می توان گفت تا زمانی که ایران و امریکا روابط خود را عادی نکنند پرونده هسته ای ایران نمی توان عادی شود و به سرانجام مطمئن برسد. حتی اگر توافقی مثل برجام به دست آید ممکن است به زودی در نتیجه تغییر قوه مجریه در امریکا و رقابت های سیاسی داخل و خارجی امریکا آسیب ببیند و نابود شود اما اگر روابط برقرار و به مرحله همکاری اقتصادی برسد و منافع مشترک اقتصادی دو کشور را پیوند دهد ضربه زدن به آن سخت تر خواهد شد. ضمن اینکه این اتفاق برخلاف منافع اسرائیل و گسترش حضور آن در منطقه خواهد بود. با منطق ضربه زدن به منابع اسرائیل، بهترین گزینه، مذاکرات جامع ایران و امریکا و حتی دست یابی به توافق عادی سازی روابط دو کشور است.
دولت رئیسی از زمان آغاز به کار در سال 1400 تاکنون یعنی به مدت 2 سال موفق به احیای برجام یا رفع تحریم ها نشد بلکه حجم تحریم ها علیه ایران افزایش یافت و به پیچیدگی برنامه اتمی اضافه شد. حتی دولت رئیسی از کسب توافق کوچک و موقت با امریکا بر سر مسائل هسته ای و غیرهسته ای هم ناتوان بود. این در حالی است که رسانه ها به نقل از منابعی در ایران امریکا، اسرائیل خبر داده بودند مقامات ایران و امریکا به طور محرمانه مذاکرات غیرعلنی و اعلام نشده ای را در عمان داشتند و به توافق کوچک نزدیک شده بودند اما توافق نهایی نشد.
ایران و امریکا در دو سال اخیر یک مرتبه نیز به صورت غیرمستقیم و اعلام شده مذاکره داشتند. این مذاکراه غیرمستقیم در تیر ماه 1401 با میانجیگیری قطر و در پایتخت این کشور میان علی باقری معاون وزیر خارجه ایران و رابرت مالی نماینده وقت امریکا در امور ایران انجام شد که بی نتیجه بود.
یکی دیگر از دلایل طرح پیشنهاد صالحی، نگرانی از نتیجه انتخابات بعدی ریاست جموری امریکا (سال 2024) ست. شانس پیروزی جو بایدن در انتخابات آینده، قطعی نیست به ویژه که مشکلات جسمی و روانی او روز به روز بیشتر می شود و شانس او برای پیروزی دوباره در معرض فشار زیادی است. همزمان احتمال پیروزی دوباره دونالد ترامپ روز به روز بیشتر می شود. اگر ترامپ دوباره به کاخ سفید برگردد احتمالا سیاست های قبلی اش در فشار حداکثری علیه ایران را دوباره شروع می کند و دوباره خواهان مذاکرات مستقیم با ایران و کسب توافق جدیدی خواهد شد.
پیام صالحی این است تا وقتی جو بایدن در قدرت است با او مذاکره کنید هم روابط دو جانبه و هم هسته ای و تحریم ها را به مرحله قابل قبول برسانید. هدف از پیشنهاد صالحی حل و فصل همه اختلافات و دشمنی های ایران و امریکا نیست بلکه دست یابی به توافقی حداقلی برای ازسرگیری روابط مستقیم و وجود کانال مستقیم ارتباطی میان دو کشور است.
در این چارچوب، همچنان اختلافات کوچک و بزرگ باقی می مانند اما دو کشور از طریق کانال های مستقیم درباره آنها گفتگو و تلاش می کنند آنها را مدیریت کنند. همانگونه که میان ایران با سعودی، فرانسه و انگلیس هم اختلافات زیادی وجود دارد اما دو طرف به دنبال مدیریت اختلافات هستند. ایران و امریکا از طریق مذاکرات مستقیم و اشتراک منافع می توانند نگرانی های یکدیگر را درک و وارد مدیریت روابط دو طرف شوند. ایران و امریکا درباره عراق و افغانستان منافع مشترک دارند. درباره یمن، سوریه، لبنان، القاعده، داعش، تروریسم و پناهجویان، نگرانی های مشترک یا نزدیک به هم دارند. همه اینها می تواند به نزدیکی دیدگاه های دو طرف کمک کند.
اگر ترامپ دوباره رئیس جمهور شود از نگاه صالحی، دست یابی به توافق هسته ای غیرممکن یا سخت تر خواهد بود چرا که اگر مذاکره کنند در این صورت انتقاد خواهد شد چرا در دوره قبل ترامپ با او مذاکره نشد تا مانع از خروج از برجام شوند. اگر ترامپ رئیس جمهور نشد و چهره تندروتر جمهوری خواه رئیس جمهور شود در این صورت فشارها و سختگیری ها علیه ایران با حجم بیشتری افزایش خواهد یافت.
اگر جو بایدن هم دوباره انتخاب شود و رئیس جمهور بماند در این صورت چون نگرانی از انتخاب دوباره ندارد بعید نیست به مانند اکنون مسئله هسته ای ایران و رابطه با تهران را هزینه رضایت و کسب امتیاز از دیگران چون رابطه با سعودی و اسرائیل و تندروهای جمهوری خواه در امریکا کند یا فشارها و تحریم ها را افزایش دهد.
ایا ایران و امریکا قرار است دوباره مذاکره کنند؟شاید این گفته صالحی نه صرفا یک پیشنهاد بلکه یک پیش خبر باشد. یعنی میانجیگری های واسطه ها از سوئیس و عراق تا عمان و قطر نتیجه داده و قرار است به زودی ایران و امریکا مذاکرات مستقیم داشته باشند. البته این تنها یک گمانه زنی است. به حال سخنان صالحی را نباید صرفا موضع گیری عادی رسانه ای دانست.
با این حال هم اکنون فرصت خوبی برای مذاکرات ایران و امریکاست. چون هم مذاکرات احیای برجام و رفع تحریم ها با بن بست مواجه شده و هم دولت فعلی آمریکا فعلا امکان یا تمایلی برای افزایش سطح تنش و فشارها علیه ایران ندارد. همچنین با وجود دولت اصولگرا در ایران، اثری از مخالفت و اعتراضات به اصل مذاکرات و نتایج آن و حتی توافق عادی سازی و ازسرگیری روابط میان دو کشور نخواهد بود.
از سوی دیگر توافق جامع با ایران (هسته ای یا کلی) می تواند برای دموکرات ها و جو بایدن امتیاز مثبت به دنبال داشته باشد و این انگیزه مهمی از سوی کاخ سفید است؛ انگیزه ای که بعدا وجود نخواهد داشت.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: صالحی امریکا مذاکرات مستقیم ایران و امریکا برای مذاکرات مستقیم مذاکرات مستقیم سازمان انرژی اتمی مذاکرات هسته ای علی اکبر صالحی ایران در آژانس پیشنهاد صالحی هسته ای ایران انرژی اتمی رئیس جمهوری بین المللی وزیر خارجه علیه ایران رئیس جمهور سعید جلیلی هسته ای دست یابی روابط دو تحریم ها جو بایدن دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۴۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل جرأت نکرد تصاویر آثار حمله ایران را به دنیا نشان دهد
بدون شک میتوان عملیاتهای طوفان الاقصی و وعده صادق را که به ترتیب توسط حماس و ایران انجام شدند، نقطه عطفی در تحولات منطقه و تغییر نظم بینالملل به حساب آورد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، بدون شک میتوان عملیاتهای طوفان الاقصی و وعده صادق را که به ترتیب توسط حماس و ایران انجام شدند، نقطه عطفی در تحولات منطقه و تغییر نظم بینالملل به حساب آورد. این رویدادها از یک سو ثابت کردند که بازدارندگی اسرائیل با اتکا به تمامی همپیمانانش تا چه اندازه پوشالی است و از سوی دیگر، باعث شدند تا مبارزه برای آزادی فلسطین از چنگال رژیم غاصب صهیونیستی، در ملتهای جهان به عنوان یک آرمان واقعیت آفرین مورد توجه قرار گیرد. پس از عملیات وعده صادق که توسط جمهوری اسلامی و به عنوان دفاع مشروع در پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه انجام شد، قدرت و اقتدار گفتمان انقلاب اسلامی برای جهان و بویژه برای سردمداران استکبار به وضوح مشخص شد. با این وجود، اسرائیل و هژمونی رسانهای حاکم بر فضای بینالملل، تلاش کردند ابعاد مختلف عملیات را سانسور کرده و آن را اقدامی کوچک جلوه دهند؛ تلاشی که البته ناکام ماند. روزنامه ایران دیلی (روزنامه انگلیسی زبان مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران) برای آگاهی مخاطبان ایرانی و بینالمللی از ابعاد عملیات ایران علیه اسرائیل، مصاحبهای اختصاصی با سردار سرلشکر غلامعلی رشید انجام داده است. او که یکی از فرماندهان اصلی عملیات «وعده صادق» محسوب میشود، در دوران دفاع مقدس از فرماندهان ارشد سپاه بوده و مسئولیتهایی همچون جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه و معاونت عملیات سپاه را برعهده داشته است. سرلشکر رشید پس از جنگ، معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح و سپس جانشین آن ستاد شد و در حال حاضر، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) است. در ذیل، مشروح گفتوگو با او را میخوانید.
عملیات 7 اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است. شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است. یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط 1100 نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس 30 هزار رزمنده دارد؛ اگر 10 هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه 10 هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و 2 یا 3 هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق 6000 کیلومتر مربع بوده است. یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو. یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد. عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم 1948 در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه 7 اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود 16 تا 20 ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد. در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه 80 میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست. در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از 102 کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به 15 زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند. عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصى و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد. مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی 70 سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است. وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید. رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً 80 درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، 10 ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها 20 درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با 240 فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با 80 درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات 7 اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط 1100 یا 1200 نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. 1100 نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند. بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!
منبع: ایران
انتهای پیام/